پسرفته ها
چند وقتی هست که توی موزه معروف لندن، British Museum، نمايشگاهی در مورد ايران دوران هخامنشی بر پا شده. من هم با چند تا دوست رفتم بازديد. خيلی جالب بود. چند تا عکس گرفتم، شايد اينجا بگذارم. اگر هم ميخواهيد اينجا رو ببينيد.
وقتی بازديدمون تموم شد، يه دوست چينی ازمن پرسيد: به نظر تو چرا ايرانيها که اينقدر جلو بودن، يهو اينقدر عقب افتادن؟ چطور مملکتی که اولين منشور حقوق بشر مال اونه حالا اومده اول ليست کشورهای ضد حقوق بشر؟
من بهش جواب دادم...
به نظر شما چی بهش جواب دادم؟ شما اگه بودين چی جواب ميدادين؟
وقتی بازديدمون تموم شد، يه دوست چينی ازمن پرسيد: به نظر تو چرا ايرانيها که اينقدر جلو بودن، يهو اينقدر عقب افتادن؟ چطور مملکتی که اولين منشور حقوق بشر مال اونه حالا اومده اول ليست کشورهای ضد حقوق بشر؟
من بهش جواب دادم...
به نظر شما چی بهش جواب دادم؟ شما اگه بودين چی جواب ميدادين؟
14 نظر:
سلام من اگر بودم جواب مي دادم به نظر شما چرا چين كه امژراطوري بوده به اونا عظمت الان رسما تنها كشور كمونسيتي دنيا است ؟؟؟
(ات زه كلي هم تناقض ديگه هم دارم كه بخوام بگم)
خب كشور ها عوض مي شوند و ايضا ملت ها
فاطمه جان
به چين چی کار داريم. درد خودمون رو بچسبيم. مشکل ايران چيه؟ همون چين هنوز هم ابرقدرته، ما چی؟
به نظر من دلیل واحدی برای پیشرفت و یا عقبافتادگی کشورها وجود ندارد. هر کشوری، سابقه تاریخی و فرهنگی خاص خودش را دارد. در ضمن تا به جایی که من میدانم در حال حاضر پنج کشور کمونیست در دنیا وجود دارد و چین تنها نیست: چین، کوبا، لائوس، کرهشمالی و ویتنام همگی حکومت کمونیستی دارند.
در مورد کشور ایران و «مشکل ایران چیه؟» به نظر من بهتر است که پرسش را تغییر دهیم و بپرسیم که «چطور شد که این طور شد؟». به نظر من این یک پدیده تاریخی و تدریجی است و بیشتر یک پروسه است تا یا یک اتفاق واحد. چیزی که به نظر من میرسد در درجه اول عدم وجود حکومت مرکزی قدرتمند برای قرنها و قرهای طولانی بعد از اسلام بود. در واقع پیش از صفویه مرتب شاهد فتح قسمتهای مختلف ایران توسط اقوام و مهاجمین مختلفی بودهایم و در برخی برهههای تاریخی با حکومتهای ملوکالطوایفی و پاره پاره روبرو هستیم. به نظر من این عدم وجود حکومت مرکزی ایرانی قدرتمند برای قرنهای طولانی، «ریشه» بسیاری از مشکلات فرهنگی و ژئوپلیتکی ما است. «چگونگی» این تغییرات و پدید آمدن این مشکلات، خودش بحث مفصلی است که بماند برای فرصتی دیگر.
سلام من شاهرخ هستم از وبلاگ من و مهاجرت.اول از همه خوشحالم که باهات آشنا شدم.اون چیزی که درباره دوستت و اون بسیجی نوشته بودی بسیار منرا به فکر انداخت.مشکل اصلی ما جمهوری اسلامی یا لباس شخصیها نیستند.مشکل اصلی ما اینه که هر کدوم ما یک خامنه ای هستیم ....
1_salam
2_dar mord e 4 ta az panj keshvar movafegham ama kooba ro fekr mi konam ke n barabar e comonisti boodan kastroism e
3_dar mord e iran o sabeghe ye tarikhish ham bahatoon movafegh nistam chon dar in soorat ghazye ro beyad be hamele ye eskandar ta hala nesbat dad (agar asl e mozooetoon ro dorost farz konim )
سلام. تا جایی که من میدانم، حزب کمونیست کوبا بر اساس الگوی مارکسیسم-لنینیسم استوار است و در مقایسه با چین، ویتنام و لائوس بیشترین شباهتهای ایدولوژی را با الگوی شوروی سابق دارد. در این که بین تفاسیر مختلف کمونیسم در هر حال تفاوتهایی هست، حرفی نیست ولی در نهایت تمامی آنها کمونیست طبقهبندی میشنود و خودشان هم ادعایی جز این ندارند.
صحبت من در مورد عقبماندگی ایران تنها بیان این نکته بود که این یک پروسه است نه یک اتفاق در زمانی محدود. عوامل فراوان تاریخی، فرهنگی و ژئوپولیتکی را میتوان در ایجاد این پروسه دخیل دانست. حال این که سابقه و ریشه این پروسه را به طور دقیق باید از کجا دانست و مثلا این که شکست ایران در جنگ ماراتون یا حمله اسکندر شروع این قضیه بوده یا حمله اعراب و یا حمله مغول، یا جنگهای عثمانی بحثی است که من از آن اطلاع کافی ندارم. در هر حال به نظر من، ایران تا صدههای میانه گاهی حتی دارای برتری نسبی فرهنگی و علمی به دنیای غربی آن روزگار بوده است. به نظر من ما زمانی عقب افتادیم که غرب دستخوش تحولات بعد از رنسانس شد و همزمان ما درگیر یورشهای پیدرپی و جنگهای داخلی فراوان (مغول، تیمور، زیادهطلبی افشار و ...) شدیم و بجای پیشرفت، دغدغه عامه مردم «حفظ بقا» شد. به این ترتیب من حدس میزنم که شروع این پروسه را از چهار پنچ قرن اخیر تا به حال باید پی گرفت و حوادث قبل از آن، سوای اهمیت تاریخی فراوان، تاثیر کمتری نسبت به حوادث این قرنهای اخیر بر آنچه که امروز میبینیم داشته است.
من هم با بينام موافقم. نميشه گفت در زمانی کوتاه همه چيز عوض شد. ولی به نظر من وقتی به هر دليلی فکر مردم از هدف اصلی دور ميشه، دچار عقب ماندگی ميشن. جالب اينجاست که ميشه ذهن مردم رو به طور غير طبيعی متوجه اهداف مهم تری کرد. مثال ميزنم: شوروی سابق با اينکه آزادی به مردم نميداد، ولی از لحاظ علمی، صنعتی، و ورزشی به سرعت پيشرفت کرد. البته به نظر من اين پيشرفت کمی تو خالی بود. پيشرفت زمانی ارزش داره که با ميل مردم صورت بگيره. نظر شما چيه؟
با سلام و معذرت، منظور بدی ندارم اما یا انکه تو یطرفه در مورد من قضاوت کردی یا اینکه من خیلی بد توضیح دادم. من هیچ مشکلی ندارم وقتی یکنفر زحمت بکشد و کار ایجاد کند ده تا 20 برابر به خود حقوق دهد، مشکل من این هست که بعد از زحمتی که کارگران هم در آن سهیم هستند، نصفشان را اخراج کند تا حقوق خود بیشتر کند. در ظمن میتوانی مطمئن باشی اگر موفق شدی (به مقدار و محدود) شرکتهای مشترک منافع که زور و زری بیشتری دارند سراغت می آیند و نتایج معنوی زحماتت بحدر میدهند و اگر بخواهی مواقمت کنی مالت هم از دست میدهی. حرف حرف زحمت و پاداش نیست، بلکه کی زحمت میکشد و کی سود میبرد!؟
حرف این هست که ما همه نقشه هایی را که بزرگترین سود می آورد تقلید میکنیم تا در خیال موفق باشیم و چونکه امروزه سود کلان با فروش بی ارزشیها (یا بقول خودشان کالاهای ارزان) بثمر میرسد، این عمل تقلید میشود، بهترین مثال موسیقی غرب هست./ در گذشته سالیان سال زحمت و آزمون تا موفق بشوی. امروزه چند تا خوش تیپ را به بازار اراعه میکنند و اینقدر آنانرا را بخورد مردم میدهند تا کاملا بی ارزش شود و صفر شود و بعد میروند سراغ چند جوانک خوش تیپ دیگر.... همین را میتوانم در مورد آن مثال تو بزنم. دیگر من ده سال زحمت نمیکشم تا چند خانوار را حقوق دهم و حقوق خودم را بیشتر کنم. بلکه فوری فوتی یک چیز مفتی میسازم، چنای های و هوی و تبلیغ میکنم تا اسم بدر ببرد و گرانفروشی میکنیم و آن پولی که در مثال تو در ده سال زده میشود دی یک سال میزنم و همه در جیب میریزم و بعد شرکتم به یک شرکت بزرگ میفروشم تا از اسم استفاده کند و کارگران بیکار و خانوار ها هم محتاج بجا میگزارم. امیدوارم خوب توجصیح داده باشم با مثال تو مشکلی نیست اما بر پایه اصول سرمایه داری که حرص باشد به بمثال بالا رسیدیم و نتیجه اش خواهیم دید ...
سوال این است که آیا شما این چینی را به راه راست هدایت کردید یا خیر. اون جریان هخامنشی و اینا همش خالی بندیه؛ مگه ندیدید "هخا" رو توی تلوزیون. ما احتمالا زمان هخامنشیان هم مسلمون بوده ایم و این شایعات راجع به حقوق بشر و اینها هم همش کار منافقین و طاغوتی ها و غرب زده هاست که می خواهند اسلام را سست کنند. من اگر جای شما بودم اول یه آیه دبش برای آقا چینیه می خوندم بعد بش راجع به ختنه کردن یک چیزایی می گفتم که خودشو آماده کنه برای آمدن امام زمان.
راستش رو بخواهی من گفتم خيلی چيز ها ممکنه دليلش بوده باشه، ولی به نظر من دين مقصر اصليه. حالا بعضی از دوستان ممکنه بگن که بی انصافی بوده که همش رو بندازيم گردن دين، ولی خوب نظر من اينه. ميتونم هم دليل و مثال بيارم
سلام دوست عزیز،منتظر کارهای جدیدت هستم.موفق باشی
salam
man mokhalefam ba inke din mogyhaser boode chon shoma aval bahs ro matrah kardin dalil biarin
ya hagh
فاطمه جان
قرار شد اينجا من فقط نظر خودم رو بگم، بحث رو بگذارم برای اون يکی وبلاگ. اگر دوست داری در موردش بحث کنيم ميتونی به عنوان سوژه پيشنهادش کنی.
شاهرخ جان
حتماً متوجه شدی که من به وبلاگ تو لينک دادم. راستش تنبلی و فراموشی باعث شد يادم بره ازت اجازه بگيرم. اميدوارم ايرادی نداشته باشه.
امروز يک مطلب کوچيک مينويسم. منتظر مطالب تو هم هستم.
شاد باشين
شاهرح در گوشت رو بگیر آقای کوروش می خواستم بابت کامنتت وب لاگ کوروش ازتون تشکر کنم
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی