جمعه، آبان ۱۳، ۱۳۸۴

انقلاب سبز، گام اول

توی وبلاگی که بهتون در پست قبلی گفتم، يعنی راهيان سپيده، اين سؤال رو ديدم:
تعريف فرهنگ چيست؟
ياد چند سال پيش و بحثی که با يکی از دوستانم کردم افتادم. اين دوست خوب ديروز از ميان ما رفت و فکر کردم که چه بهتر از اينکه به يادش چند کلمه در مورد فرهنگ بنويسم. اگر خارج از سوژه نوشتم ببخشيد، حال روحی خوبی ندارم...
------------
فرهنگ چيست؟
فرهنگ برای من حکم دستورالعملی برای چگونه زيستن در جامعه را دارد. اگر دستورالعمل ناقص يا بد باشد، اگر کهنه و نا مناسب باشد و اگر با شرايط جامعه تطابق نداشته باشد، منجر به نابودی جامعه ميشود. اگر هم هيچکس تمايل به پيروی از دستورالعمل نداشته باشد، اين دستور اصلاً وجود ندارد.

خيلی ها از غنی بودن و باستانی بودن فرهنگ ايرانی صحبت ميکنند. من، با کمی جسارت، فکر ميکنم که اين فرهنگ، هرچند غنی و سرشار از افتخاربوده، عمر خود را به پايان رسانده، و حتی اگر زمانی اين فرهنگ در اوج شکوه و باروری بوده، امروزه اين دستورالعمل به فراموشی سپرده شده است. وضعيت نابسامان اجتماعی کشور ما گواه اين ادعاست.

از اين گونه سخنان زياد شنيده ايم، ولی چاره چيست؟ به نظر من، يک فرهنگ توسط شخص يا اشخاص يا حتی توسط دولتها به يک ملت تحميل نميشوند، بلکه اين خود افراد جامعه هستند که با رفتار خود فرهنگ جامعه را تعريف ميکنند. رفتار ما، هرچند چون قطراتی در دريا هستند، ولی دريا از قطره ها تشکيل ميشود. اگر ميخواهيد به آلودگی اين دريا پايان دهيد، تنها ميتوانيد از يک قطره، يعنی خود، شروع کنيد. آنچه مسلم است اينست که پاک کردن جامعه بسيار سخت، ولی شدنيست.

از کجا شروع کنيم؟ پيشنهادی ميکنم: از امروز در مورد هيچ کس، قضاوت نکنيد. اگر ظاهر کسی شما را ميآزارد، بدانيد و قبول کنيد که هرکس آزاد است که ظاهر مطلوب خود را داشته باشد. خصوصيات هيچکس را زير سؤال نبريد. پرحرف، خجالتی، شوخ، جدّی، مضحک، تنبل، ترسو، همگی حق زيستن در جامعه را دارند. زندگی شخصی افراد، روابط آنها با ديگران، تمايلات و روش زيستن آنها را، اگر به ازادی شما لطمه نميزنند حق آنها بدانید. اگر کسی اظهار نظری در باره ديگران کرد، خود را بی تفاوت نشان دهيد و ديگران را هم در اين امر ترغيب کنيد. اين اولين قدم شما در پاکسازی جامعه خواهد بود. دولت، ملّت، دين، و ديگران را فراموش کنيد، از خود شروع کنيد.

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

12 نظر:

در ۹:۰۵ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

سلام
می دونی من فکر میکنم ما باید فرهنگمون رو باز بینی کنیم بعضی چیرها رو دور بریزیم بعضی چیزها رو افزایش بدیم شاید مهران مدیری تو سریال شبهای برره می خواد این کارو بکنه ؟؟منظورت رو هم از این که گفتی
اگر کسی اظهار نظری در باره ديگران کرد، خود را بی تفاوت نشان دهيد
چیه؟یعنی اگه من جایی نظرم اشتباه بود کارم اشتباه بود شما به عنوا یک دوست نمیخوای به من تذکر بدین؟؟؟
قربانت

 
در ۱۲:۳۰ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

سلام کورش جان.به نظر من همجنس گرایی از ابتدای تاریخ بشر وجود داشته است اما این روزها به شکل علنی تری در رسانه های گروهی و محیط های علمی و روشنفکری به آن پرداخته می شود.این مسئله ای که تو گفتی که هنوز شک داری که آیا یک بیماریست یا نه؟آیا این ظن و شک تو مربوط به این نیست که آنها در اقلیت هستند و دگرجنس گراها در اکثریت؟

 
در ۸:۰۰ بعدازظهر, Blogger sepehr گفت...

درود بر شما کاملا موافقم ولي فغلا شدني نيست عزيز صبر بايد

 
در ۱۱:۵۰ بعدازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

امبرتو اکو در بحث نشانه شناسی نظرات جالبی درباره «فرهنگ » دارد و معتقد است که منش ارتباطی فرهنگ اهمیت بسیاری دارد.چرا که پیش از هر چیز مجموعه ای از نشانه ها و قرار دادهاست.با نظرت کاملا موافقم که رها کنیم«پستانک سوابق پر افتخار تاریخی»را بریم خودمون را عوض کنیم.ما یک کشور اسلامی شیعه و از نوع عقب افتاده اش هستیم.

 
در ۱۰:۱۶ قبل‌ازظهر, Blogger کوروش گفت...

سلام به همه دوستان
لطف کردين پيغام گذشتين و عذر ميخوام که در جواب دادن دير کردم. حالا سعی ميکنم جبران کنم

 
در ۱۰:۱۶ قبل‌ازظهر, Blogger کوروش گفت...

نيکی جان
حرف اولت درسته. بايد بديها رو دور ريخت و خوبيها رو پر رنگ کرد. اين سريال مهران مديری نميدونم چيه چون تلويزيون نگاه نميکنم. قسمت آخر حرفم رو بد متوجه شدی: اگر دوستی به تو تذکری ميده يا انتقادی ميکنه، بهترين هديه رو بهت ميده. منظورم اين بود که اگر کسی در مورد شخص ثالثی قضاوت ميکنه قبول نکنيم
شاد باشی و سبز

 
در ۱۰:۲۲ قبل‌ازظهر, Blogger کوروش گفت...

شاهرخ جان
قبل از پاسخ بگم که اين مطلبی که اينجا نوشتم مقداری هم الهام گرفته از نوشته تو بود. چون فکر ميکنم همجنسگرايان از قربانيان پيشداوريهای مردم هستند.
در جوابت: فکر نميکنم اشتباه بگی. توی تاريخ هم زياد از همجنس گرايی صحبت شده. سؤال من اينه که آيا همجنسگرايی طبيعی است يا زاده پديده های مربوط به جامعه؟ اگر جوابی داری خوشحال ميشم.
پاينده باشی

 
در ۱۰:۲۳ قبل‌ازظهر, Blogger کوروش گفت...

سپهر جان
چرا شدنی نيست. خيلی ساده هم هست. کافی است از خودمون شروع کنيم. اين رو که ميتونيم
باز هم اينجا سر بزن
سلامت باشی

 
در ۱۰:۲۶ قبل‌ازظهر, Blogger کوروش گفت...

شاهرخ جان
پستانک سوابق تاريخی تشبيه خيلی قشنگی بود

 
در ۱۱:۳۲ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

درود...خوب این یعنی دموکراسی که توی ایران راه زیادی روباقی مونده...که این با اسلام جور در نمی اید. امر به معرف ونهی از منکر رو چه کار کنند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 
در ۱۲:۳۲ بعدازظهر, Blogger sepehr گفت...

درود بر شما کوروش عزیز
در مورد اینکه فرمودید کدوم بهترن اگه به من بود میگفتم مردشور همشون رو ببره در مورد این قضیه فرهنگ هم تا حد زیادی موافقم ولی دوست گرامی بخاطر داشته باش ما در حال جنگیم و در یک جنگ تمام عیار که حتی شکست ما ممکنه ما رو به پای چوبه دار ببره ما حق نداریم سنگر ها رو تسلیم کنیم
فرهنگ پیش از اسلام بنوعی سنگر دفاعی محسوب میشه که نباید به آسانی ازش صرفنظر کنیم
گروهایی هم که فرمودید به هر حال در اصل سرنگونی با ما موافقند یا لاقل تازگیها یاد گرفتند کمتر سنگ بندازن
حقیقتش حوابی جز شرمساری ندارم دیوانه ای سنگی رو انداخته تو چاه هزار عاقل نمیدونن چه بکنند
پیروز میخواهمت

 
در ۱:۲۸ قبل‌ازظهر, Blogger کوروش گفت...

رعنا جان
حرف من اصلاً ربطی به دمکراسی نداره. من در مورد خودسازی حرف ميزنم که اصل بهسازی جامعه هست. امر به معروف و نهی از منکر خودش منبع فساد هست چون پيشداوری در مورد ديگران بنای نهی از منکر و خودبينی اصل امر به معروف هستند
سپهر جان
با قسمتی از حرفت موافقم. نبايد همه چيز رو دور ريخت. خوبيهای فرهنگ ايرانی رو بايد حفظ کرد. ولی اينکه اين مخالف نماها دست از سنگ اندازی برداشتند اشتباهه. اونها دارند بهترين خدمت رو به حکومت ميکنند. همين تلويزيونهای لس آنجلسی حکومت رو رو سفيد کردند. مبارزه سياسی اونها خلاصه ميشه به جريانهايی مثل هخا، که آلت تمسخر رژيم هستند، مملکتی رو هم که الگو فرهنگی از اونها بگيره بايد فاتحه اش رو خوند. در مورد مجاهدين خلق، خودسوزيها و موضع گيريهای زمان جنگ از معدود رفتارهای غير متمدنی هست که من از اونها ديدم. سلطنت طلبها هم که حرفی برای گفتن ندارن.
من فکر ميکنم که ديوانه اي سنگی به چاه انداخته و ديوانگان ديگری نميگذارن عاقلان کارشون رو بکنند.
خندان باشين

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی