جمعه، آذر ۱۱، ۱۳۸۴

صمد بهرنگی

امروز که اين سايت رو ديدم ياد قديمها افتادم. اون زمان که صمد بهرنگی خوندن يه لطف خاصی داشت. همه لطفش به اين بود که همه پشت سرت بگن، اين بچه ريزه کتاب کمونيستها رو ميخونه... الان که دوباره چند تا از داستانها رو خوندم، جز سادگی و صفا چيزی نديدم. شما هم بخونيد:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

1 نظر:

در ۸:۳۲ قبل‌ازظهر, Blogger najafi گفت...

قصه هایش قشنگ است خاصه آ ن که آدم بفهمد جای حرف حق پیش بچه ها است

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی