نقص در قرآن
من در هنگام مطالعه قرآن به مواردی برخورد کردم که مغاير با اين دو خصوصيت هستند. اگر توضيحی داريد خوشحال ميشوم:
مورد اول
من با اين آيه خيلی مشکل دارم: آيا اين دقيقاً تجاوز به زنان در هنگام جنگ نيست؟ يعنی زن شوهر دار، اگر شوهرش دشمن من است بر من حلال است!
مورد دوم
سوره آل عمران آیه 42
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِينَ.
آيا مي ، پنداريد که به بهشت خواهيد رفت و حال آنکه هنوز براي خدا معلوم نشده است که از ميان شما چه کساني جهاد مي کنند و چه کساني پايداري مي ورزند؟
مگر خدا عالم مطلق نيست؟ پس چطور نميداند؟!
مورد سوم
سوره قصص آیه 88
وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
و معبود ديگري را با خدا مخوان كه هيچ معبودي جز او نيست، همه چيز جز صورت پاك او فاني ميشود، حاكميت از آن اوست و همه به سوي او بازمي گرديد.
سوره هود آیه 37
وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ
و (اكنون) در مقابل چشم ما و طبق وحي ما كشتي بساز و درباره آنها كه ستم كردند شفاعت مكن كه آنها غرق شدني هستند.
سوره ص آیه 75
قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ
گفت: اي ابليس چه چيز مانع تو از سجده كردن بر مخلوقي كه با دست خود او را آفريدم گرديد؟ آيا تكبر كردي، يا از برترين بودي ؟ (بالاتر از اينكه فرمان سجود به تو داده شود!).
يعنی آيا خدا صورت و دست و چشم دارد؟
17 نظر:
وقتی کل موضوع زیر سواله، مطرح کردن اینچنین مواردی آب در هاون کوبیدن است.
بحث از این موارد بسی بالاتر است.
با سلام نمی دانم قصد شما از بیان این موارد چیست ولی واقعا اگر جویای حقیقت باشی جوابی برای این سوالات وجود دارد
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
سلام دوست عزیز، من هم مثل تو منتقد اسلامم، ولی بیایید منطقی باشیم و همه ی جوانب را بسنجیم وبعد زبان به انتقاد باز کنیم. خوشحال میشوم اگر سری هم به وبلاگ من بزنید.
در مورد سه: در هر سه آیه مجازگویی شده است و این اشکال به دلیل ضعف ادبیات است.
در مود 2:در اينجا تعبير قرآن اين است كه تا خدا بداند كه مؤمنان چه كسانى هستند، ولى بايد توجه داشت كه علم خداوند مانند علم ما نيست ، بلكه تعلّق علم او به يك چيزى، عين وقوع آن چيز است; يعنى وقتى علم خداوند به چيزى تعلّق يافت آن چيز بيدرنگ وجود پيدا مى كند. بنابراين منظور اين است كه ايمان مؤمنان قبلا ناشناخته بود و اكنون مورد تعلّق علم الهى قرار گرفت و ظهور پيدا كرد و براى همه روشن گرديد كه مؤمن كيست.
در مورد اول هم :با درست کردن یک پرانتز معنا را عوض کرده اید معنای ماملکت ایمانکم یعنی آنچه از پیمانهایتان مالک آنهایید وبحث از جنگ نیست و نتیجه گیری شما عجیب است.
در مورد اول :برده داری مرسوم آن زمان بوده است و قرآن با آن از راه وضع قوانین مبارزه کرده است.
سوره مائده آيه 89: أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍسوگندهايى كه [از روى اراده] مىخوريد [و مىشكنيد] شما را مؤاخذه مىكند و كفارهاش خوراك دادن به ده بينواست از غذاهاى متوسطى كه به كسان خود مىخورانيد يا پوشانيدن آنان يا آزاد كردن برده اي و.....
سوره مجادله آيه 2 الي 4وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِن نِّسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ
سوره حجرات آيات 9 اي 10
سوره نساء آيه 92
سوره بقره آيه 177 الي 178
سوره توبه آيه 60
سوره نحل آيات 74 الي 76
سوره بلد آيات 12 الي 13
آري برده داري يكي از زشت ترين پديده هاي جامعة بشري است كه مظهر پايمال سازي كرامت و انسانيت انسان است
من فکر میکنم این دوست ناشناس عزیزمون جواب درستی به اشکالات شما داده.
در هر حال یادتان باشد همیشه سریع نتیجه گیری نکنید. دقت کنید. ترجمه بدانید. تفسیر بخوانید. و مهمتر از همه شرایط زمانی و مکانی نزول آیات را هم در نظر بگیرید.
همیشه برای درست فهمیدن و درک کردن یک واقعه، حادثه، عقیده و نظر باید ابتدا با آن انس بگیرید و شرایطش را درک کنید تا بشود آن را شناخت.
مثل کسی که افلاطون را درک نکرده و سریعا به او خرده بگیرد که چرا با شعر مخالف است. و حال آن که مناسب است تا تمام شرایط اجتماعی و زمانی و مکانی او را دریابد.
زی
درک و فهم قرآن عمیقتر از آنست که شما به خودتان اجازه داده اید آن را تفسیر کنید.همانطور که علوم مختلف متخصص خود را میطلبد ،قرآن نیز متخصصین خود را میطلبد.
دوست بينام
در مورد سه آيه: نميدانستم که ادبيات الّله هم ضعف دارد! الّله نميتوانست انقدر ناشيانه خودش را با يک بشر چشم و دست و صورت دار "مجاز گويی" نکند؟!
در مورد دو: آنچه ميگويی اشتباه است: اولاً علم به چيزی تعلق نميگيرد.
آنچه شما سعی ميکنی به اشتباه توضيح دهی اینست که علم خدا اکتسابی نيست.
يعنی مثلاً من امروز ميبينم ساعت 9 باران ميايد. علم من به آمدن باران اکتسابيست.
ولی خدا از ابد ميدانست که امروز ساعت 9 باران ميايد, چون علم او اکتسابی نيست.
اینجا به روشنی ميگويد خود خدا هم نميدانست که کدام جهاد ميکنيد. این متناقض با عليم بودن خداست که در قران بارها به آن اشاره شده.
بينام عزيز
در مورد اول: اولاً پرانتز از من نيست از ترجمه معتبر قران است. این ترجمه من در آوردی شما هم اشتباه است: منظور از پيمانی مالک زن شوهر دار شدن چيست؟ برده داری؟ خريد دختر از دختر دزدان؟... شما که با این ترجمه بد ترش کردی!!
یک ترجمه معتبر دیگر:
آيتی: و نيز زنان شوهر دار بر شما حرام شده اند ، مگر آنها که به تصرف شما درآمده باشند
بينام گرامی
در مورد برده داری, اسلام ميتوانست کلاً آنرا ممنوع کند, اگر دينی انسان دوست بود.
این آيه هم که آوردی مثال خوبيست: تصور کن من يک برده دارم. 20-30 سالی برای من مفتی کار ميکند.
حالا يکی بگويد برای جزای فلان گناه, يا برده رو آزاد کن, يا 30 روز به يکی غذا بده.
دوست عاقل من... ارزش 30 سال کار کردن مفتی بيشتر است يا 30 روز غذا؟ کدام ابلهی با این قانون برده خود را آزاد ميکند؟
اگر جريمه چراغ قرمز رد کردن دادن ماشينت يا سوار کردن يک نفر بمدت 10 روز باشد کدام رو انتخاب ميکنی؟
اصلاً مگر خدای شما با برده دار تعارف دارد؟ مگر از برده دار ميترسد؟
تو اگر برده بودی این سخن رو می پذيرفتی؟ يک کم فرای آنچه در کتاب دينی مدرسه ديدی بيانديش.
گل باشی
دوست گرامی, پيامبر ديوانه
جواب دوست ناشناس رو دادم. اینها هم که شما گفتی, کپی برداری از آنچه بود که سالها از بالای منبر شنيده ایم.
دوست من از کجا ميدانی که من تفسير و ترجمه و ... نخوانده ام؟ با بعضی چيز ها نمتوان انس گرفت.
من با برده داری و کنيز داری و خرافات و دروغ و... انس نميگيرم.
شما هم اگر توضيح قانع کننده داری بگو. وگرنه کسی را که نميشناسی و سطح علمی او را نميدانی به مطالعه بيشتر دعوت نکن, خردمندانه نيست.
پيروز باشی
دوست بينام آخر
سخن شما متناقض با خود قران است:
این سفسطه را میتوان با آیه های زیر رد کرد:
سوره مریم آیه 98 صفحه 313
این قرآن را بر زبان تو آسان کردیم تا پرهیزکاران را مژده دهی و ستیزه گران را بترسانی
سوره الدخان آیه 58 صفحه 499
ما ادای سخن خویش بر زبان تو را آسان کردیم، باشد که پند گیرند.
سوره القمر آیه 17 صفحه 530
و این قرآن را آسان ادا کردیم تا از آن پند گیرند. آیا پند گیرنده ای هست؟
سوره القمر آیه 22 صفحه 530
و این قرآن را آسان ادا کردیم تا از آن پند گیرند. آیا پند گیرنده ای هست؟ (احتمالا خط رو خط افتاده جبرئیل دوبار یک آیه رو برای محمد در یک سوره نازل کرده)
سوره القمر آیه 32 صفحه 531
و این قرآن را آسان ادا کردیم تا از آن پند گیرند. آیا پند گیرنده ای هست؟
سوره القمر آیه 40 صفحه 531
و این قرآن را آسان ادا کردیم تا از آن پند گیرند. آیا پند گیرنده ای هست؟
بنابر این همانطور که خواندید، پروردگار قرآن را به زبان ساده فرستاده و کلام خداوند نیازی به تفسیر ندارد! کتابهای تفسیر بخشی از کار و کسب دین فروشان است،
همه ی کوارد توضیح داشت، بد هم نبودن به جز مورد دوم.
مورد دو:
تاکید بر این داره که سرنوشت شما نوشته شده نیست بلکه به دست خودتون رقم میخوره و حال میتونید به راه راست برید و یا به راه ناراست.
پس دلیلی که گفته شده ما نمیداینم و این حرفها این نیست که خدا نمیداند، بلکه این رو میرسونه که سرنوشت شما دست خودتون هست و میتونید به دست خودتون اون رو رقم بزنید.
//یه توصیه ی برادرانه هم داشتم، الکی داری خودت رو جر میدی، برو حالت رو بکن....به تو چه ربطی داره!؟.....با این چیزا حال نمیکنی، دلیلی هم نداره که جدل کنی//
دوست بينام آخر
توضيح شما کاملاً بی ربط است! ميگويد خدا نميداند شما کداميک جهاد ميکنيد... چه ربطی به سرنوشت دارد؟
توضيح شما مثل اين است که جایی نوشته هويج سبز است بعد شما بگی نه منظور اينست که حسن کچل است.
ممنون از توصيه برادرانه. من خودم رو جر نميدم، حالم رو هم ميکنم (اگر منظورت لذت بردن از زندگی هست). باز هم جدل نکردن يا کردن من چه ربطی به حال کردنم داشت؟
salam. bacheha biain yekam bi tasob fekr konim, shoma migin ke eslam barde dari ro bardashte dar hali ke bozorgtarin barde dar khodeshe . mage to ketabi ke besh migan asemanie naneveshte ke kec ke mosalmane hagh khorooj nadare, age kharej shod bezanin pedaresho dararin, be in chi migin? gheare barde dari.mage az bardeha faghat bigari mikeshidan. harkec ke haghe entekhab nadashte bashe bardast, ama dar morede inke khoda nemidanad che kasani jahad mikonand . tanha hamin manio mide ba boodane parantezo naboodanesh farghi nemikone. soroush
يه سواله فني. خدا مي خواسته تعداد آيات ببره بالا. در نتيجه تعداد صفحه بره بالا؟ چي قرار بوده اثبات شه كه همه جاي اين كتاب انقدر تكرار توش هست. خوب ملومه نميشه تحريف شه . عمه منم بلده 1 جملرو 100 بار بگه بدم من بشينم بگم اين 100 بار اومده ولي 2 بارش بدونه مكث هست پس اين دليلي بر حقانيتشه باز هم سروش كورش جان تنها نميموني يه امتي پشتتن
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی