سه‌شنبه، مرداد ۰۸، ۱۳۸۷

امام علی و کشتار ايرانيان

ایرانيان علاقه بسياری به علی ابن ابيطالب امام اول شيعان دارند.
در این مطلب کوتاه, چند نمونه از روابط امام علی با ایرانيان با ذکر منبع درج شده.
به ياد آنانيکه برای ایران زمين, جان خود را فدا کردند.
---

امام علی يکی از مشاوران نزديک عمر (خليفه دوم مسلمانان ) در هنگام حمله لشکر اسلام به ايران بود . زمانی که عمر می خواست خود شخصا در اين جنگها حاضر شود، امام علی به او گفت : " تو سر اين سپاهی اگر بروی و کشته شوی، سپاه اسلام متلاشی می شود . تو بايد مرکز خلافت را داشته باشی تا اگر سپاه اسلام شکست خورد، ايرانيان بدانند که اين نيرو پشت دارد " (تاريخ طبری، جلد 5، ص 1943 و 1945 ، اخبار الطول ص 147 و نهج البلاغه ص -446 443 )


عمر که داما د امام علی بود و روی حرفهای وی حسا ب می کرد پيشنهاد وی را پذيرفت و در دارالخلافه ماند و در راس لشکريان اسلام فرماندهان با تجربه و خونريزی گمارد و به طرف ايران گسيل داشت . پس از شکست ايرانيان و پيروزی لشکريان اسلام، علی خطاب به مردم کوفه گفت : ای مردم کوفه، شما شوکت عجمان را برديد. (تاريخ طبری، جلد 6 ص 2208 )


پس از پايان سلطنت 3 تن از خلفای مسلمانان (ابوبکر،عمر، عثمان ) نوبت سلطنت امام علی رسيد که بسيار لرزان و کوتاه بود . اختلافات معاويه و علی بر سر قدرت بالا گرفت و سبب ساز جنگهای طولانی گرديد . علی جهت تامين مخارج اين جنگها مجبور بود که باج و خراج بيشتری از ايرانيان اخذ کند . اين فشارها موجب قيامها و مقاومتهای دليرانه از سوی شهرهای مختلف ايران شد بطوری که امام علی بی رحم ترين سرداران خود، از جمله زياد ابن ابيه، خليد بن طويف را بسوی خراسان، فارس، ری ، آذربايجان و ساير شهرها و بلاد اعزام داشت .


در ادامه به مواردی از سرکوب قيامهای مردم ايران در زمان خلافت امام علی می پردازيم :


در زمان امام علی، مردم استخر چندين بار قيام کردند . امام علی در يکی از آن موارد عبدالله بن عباس را در راس لشکری به آنجا گسيل داشت و شورش توده ها را در سيل خون فرونشاند (فارسنامه ابن بلخی، ص 136).


در مورد ديگر که مردم استخر شوروش کردند، امام علی زياد بن ابيه که از خونخواری و آدمکشی به انوشيروان دوم لقب گرفته بود را به آنجا گسيل داشت تا به سرکوبی اين قيام بپردازد . در مورد جنايات و کشتار مردم استخر توسط زياد بن ابيه کتابها و روايت زيادی نوشته و نقل شده است (رجوع کنيد به کتاب مروج الذهب، جلد دوم ص 29 )


در سال 39 هجری مردم فارس و کرمان نيز سر به شورش گذاشتند و حکام ستمگر امام علی را از شهر خود بيرون کردند. امام علی مجددا زياد بن ابيه را به آنجا گسيل داشت و لشکريان وی از هيچ جنايتی فروگذاری نکردند. (تاريخ طبری، جلد 6، صفحه 2657 و يا فارسنامه، ص 136 )


مردم خراسان نيز در زمان امام علی برای چندين بار قيام کردند و چون چيزی نداشتند بعنوان باج و خراج بپردازند، از دين اسلام برگشته و به مقاومت سخت و جانانه ای دست زدند . امام علی جعده بن هبيره را بسوی خراسان فرستاد. او مردم نيشاپور را محاصره کرد تا مجبور به صلح شدند. ( تاريخ طبری، جلد 6، ص 2586 و فتوح البلدان ص 292)


در زمان امام علی مردم شهر ری نيز سر به طغيان برداشتند و از پرداخت خراج خوداری کردند. امام علی ابوموسی را با لشکری زياد به سرکوب شوروش فرستاد و امور آنجا را بحال نخستين برگرداند. ابوموسی پيش از اين طغيان نيز، يکبار ديگر بدستور امام علی به جنگ مردم شهر ری گسيل شده بود. (فتوح البلدان ص 150 )


به روزگا ر خلافت علی بن ابی طالب، چون پايان سال 38 و آغاز سال 39 بود، حارث بن سره عبدی، به فرمان علی لشکر به خراسان کشيد و پيروز شد، غنيمت بسيار و برده ی بی شمار بدست آورد. تنها در يک روز، هزار برده ميان يارانش تقسيم کرد. لکن سرانجام خود و يارانش، جز گروهی اندک، در سرزمين قيقان (سرحد خراسان) کشته شد. (فتوح البلدان، بلاذری)


علی بن ابی طالب، عبدالرحمن بنی جز طائی را به سيستان فرستاد . لکن حسکه حبطی وی را بکشت، پس علی فرمود : بايد که چهار هزار تن از حبطيان را به قتل رسانيم . وی را گفتند : حبطيان پانصد تن هم نشوند. (فتوح البلدان، بلاذری )


علی ولايت آذربايجان را نخست به سعيد بن ساريه خزاعی و سپس به اشعث بن قيس داد . يکی از شيوخ آذربايجان نقل می کند که وليد بن عقبه همراه با اشعث بن قيس به آذربايجان می آيند . و چون وليد آن ديار را ترک کرد ، مردم آذربايجان قيام کردند . اشعث از وليد طلب ياری کرد و وليد برای ياری وی سپاهی از کوفه به در آنجا گسيل داشت. اشعث، حان به حان (حان= خانه به خانه ( فتح کرد و پيش رفت . و پس از فتح آذربايجان گروهی از تازيان اهل عطا را بياورد و در آنجای ساکن ساخت و آنان را فرمان داد که مردم را به اسلام خوانند. (فتوح البلدان، بلاذری )

منبع اصلی مطلب, سايت زنديق

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

31 نظر:

در ۹:۴۲ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

The validity of Imam Ali and other following scholars of the Islam directly stems from rigour of Islam and its prophet. There is enough fallacies in the latter to point out and doing so will naturally collapse the credibility of the former (the consecutive figures of Islam) as its ripple effect. The reason I am saying this is that Islam devotees have this ugly trick of denying history and marking it as tampered whenever the factual data comes in their ways and ironically slapping their opponents by passing even less documented folklores (such as undocumented hadis, revaiat, etc.) as facts whenever it suits them.

Fortunately, in what they deem to be their invincible miracle, the "holly" Quoran, there is more than enough contradictions to seriously doubt the authenticity of this religion from its very roots.

 
در ۳:۳۴ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

سلام. حال شما چطوره؟ دوست گرایم گویا شما ابتدا بیدین و سپس بیخدا شده اید. به تمام شبهات شما که مانند این پست یا مطلب مستقیم از زندیق هست، یا اینکه برداشتهایی با راهنماییهای آرش میباشند،پاسخ خواهم داد. برخی از پاسخها هم اکنون نیز بر روی وبلاگ اینجانب موجودند

خیلی دوست دارم با هم بحثی در مورد پستهای حاوی پاسخ کنیم ولی بدبختانه مجبور شده ام نظرات وبلاگ را ببندم. زیرا مخالفین به شدت به من فحاشی میکردند. بدبختانه در بلاگفا امکان محدود کردن نظرات نیز وجود ندارد و یا باید نظرات را بست یا آزاد گذاشت یا بعد از تأیید.

به هر روی به شما پیشنهاد میکنم که بار دیگر پیرامون وجود یا عدم وجود خدا به تجزیه و تحلیل بپردازید. شاید که هدایت شوید. من نیز همیشه در مورد عقایدم در حال تجدید نظرم و اگر روزی به غلط بودن اعتقاداتم پی ببرم،بدون شک از ان بازخواهم گشت

به امید ظهور

 
در ۲:۲۶ بعدازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

Salam Mr. Mosalman Irani,

I spent some time reading your weblog. It is a comprehensive work and I keep in mind in the future to check your opinion to make sure I have a grasp of the point of view of those whom I don't agree with. Having said that, My problems with religion in general and with Islam in particular is not of the sorts you have tried to address in your weblog. Similar to many others, you have assumed the existence of an omnipotence super natural power that has created this universe and constantly governs it. Unfortunately my friend, to this date, there has neither been any valid evidence that confirms the existence of such superpower, nor has it been any philosophical proof that mandates such a concept. Whether Hazrat Zahra was ugly or not is not what I really care about. Whether God exists or not is the primary question here which I challenge you to address. The rest is all sequels to a false premise which has yet to be established.

 
در ۲:۴۳ بعدازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

I should also add that, most of what you have offered as proof for the existence of God is just a crash course type repetition of what we have already seen in the "Dini" books for 15+ years of our life to exhaustion. "Nazm", "Fetrat", "Eliat" etc. are not really proof for anything. There are numerous resources you can check online to tell you why. I also recommend reading the book "The God Delusion" by Richard Dawkins. It is a very simple read and the only two prerequisite it needs are 1) basic logic 2) an open mind.

 
در ۱:۲۵ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

سلام. دوست گرامی، که نام و نشانی از خویش باقی نگذاشتید. ابتدا باید خدمت شما عرض کنم که با نوشتن انگلیسی متنتان حسابی به من زحمت دادید!! شما میتوانید بر روی رایانه خود زبان فارسی را فعال کنید(با کمک سی دی ویندوز)یا اینکه اقلا از زبان پنگلیش استفاده کنید به این شکل:

be in migan zabane penglish. neveshtan kalamate farsi ba horoofe englisi

از سویی خیلی بعید بود من به این سایت بازگردم و الان هم به شکل اتفاقی این کامنت شما را دیدم.

در مورد اینکه من جهان را دارای خالق و خدا فرض میکنم سخن شما درست نیست. شما توجه ندارید که برخی از شبهات داخلی هستند. شبهات داخلی شبهاتی هستند که شبهه افکن ابتدا بخشی از سخن طرف را میپذیرد و سپس در مورد آن ایجاد شبهه میکند: "بیایید فرض کنیم قرآن کتابی است از سوئی خدا، پس نباید در آن تناقضی وجود داشته باشد و باید فاقد هرگونه ایرادی باشد. اما قرآن دارای این تناقض است که..."
به این شبهات شبهات داخلی میگوییم. شما اگر قرآن را از سوی خدا ندانی که دیگر نمیتوانی از تناقضات ان ایراد بگیری. در واقع در این شبهه شما با فرض محال پذیرفتی که خدایی هست و کتابی را نازل فرموده است و میخواهی نشان دهی که با این فرض هم این ادعا باطل است. بسیاری از مخالفین ما افراد بیدین، مسیحی و زرتشتی هستند و ما باید بدانها نیز پاسخ بدهیم.

اما در مورد براهین اثبات وجود خدا که شما هم مثل هر بیخدایی آنها را ناقص میدنید و میگویید در کتاب دینی آنها را خوانده اید اینطور نیست. شما در برهان علیتی که در کتب دینی خواندید هرگز با چگونه اثبات متنهی بودن سلسله علل آشنا نشدید. در برهان نظم هم هرگز به شما نگفتند که این نظم برای ناظم داشتن باید هدفمند باشد. هر چه باشد مه هم آن کتب را خوانده ام!!

ردیه هایی که بر این برهاین وارد است را خود من به مرور پاسخ خواهم داد که بخشی از آنها که تا الان پاسخ داده شده است را در اینجا میتوانید بخوانید:
http://antimajus.blogfa.com/cat-5.aspx
تا الان فقط پاسخ به رد برهان فطرت را اینجا گذاشته ام.

در مورد کتاب پندار خدای داوکینز هم شبهات این فرد برای شما بدیهی و قابال قبول است. من در وبلاگم به اسم فرد پاسخ را نمیدهم ولی برای مثال بسیاری از پستهایم پاسخ به شبهات سایت زندیق است. کتاب پندار خدا را هم البته هنوز کامل نخوانده ام ولی اگر خواندم حتما پاسخش را خواهم داد. بدبختانه همانطور که بین ما سیستم تبلیغاتی مثبت وجود دارد بین شما نیز سیستم تبلیغاتی وجود دارد و برای شما حکایاتی میاورد از اینکه مسلمانان قادر به پاسخگویی نیستند و از این دست سخنان. اما حقیقت اینستکه مسلمانان در بسیاری از موارد پاسخهای دندانشکنی به سران همین سایتهایی مثل زندیق داده اند تا جایی که آقای آرش بیخدا بر روی رومش در پالتاک قفل میگذارد و حتی دوستانی را که اهل پاسخگویی هستند مانند استاد بهروز را از پالتاک اخراج میشود!!! استاد بهروز دارای دکترای فلسفه و کلام هستند و این آقای به ظاهر محترم از روی ترس ایشان را اخراج نیکند. پاسخ بی ادبانه جناب آرش به مقاله من را میتوانید بر روی صفحه اصلی مشاهده بفرمایید که در ان من را ابله پست و ... نامیده است و مضحک اینکه ادعای خردگرایی هم میکند! آیا یک انسان با خرد فحاشی میکند؟

باری من شما را دعوت میکنم که جهت بحث گفتگو باه سایت گفتمان قرآن آمده و در انجمن عقاید با دوستان در مورد وجود یا عدم وجود خدا بحث کنید اما برای اینکه بحثها مختلف نشود از کپی حجیم مطالب خودداری نموده و شبهات خود را مرحله به مرحله بیان کنید.
این هم ادرس سایت گفتمان:
http://www.askquran.net/index.php

انجمن خداشناسی:
http://www.askquran.net/forumdisplay.php?f=10

 
در ۵:۱۵ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

Sorry about the usage of english. My computer didn't have farsi fonts installed and I strongly believe that writing in PENGLISH is a disservice to both Farsi and English Languages. I will try to get the farsi fonts and I will also check out the links you provided here and give them some thinking. As for providing name address etc. I am not going to do so for security reasons. I hope you agree with me on the fact that in this case "Eslameh Mazloom" if finds me, will show me some rage that I will regret my existance for the rest of my life if any left after that ;)

 
در ۵:۱۳ قبل‌ازظهر, Blogger کوروش گفت...

دوست عزيز بينام
از پيغامهای خوب و پربار شما استفاده کردم. بسيار عالی نوشتيد.
بابت فارسی و انگليسی نويسی هم مشکلی نيست. سخن گهر بار شما به هر زبان عالی است.
پيروز باشی.

 
در ۵:۲۶ قبل‌ازظهر, Blogger کوروش گفت...

دوست مسلمان ایرانی
از پيام شما سپاس گذارم. شوربختانه مطلب جديدی نداريد که بتوانم از آن چيزی بياموزم.
رسم ادب است که به شما دوست گرامی بگويم چرا:
اول اینکه من مطلبی نوشته ام و شما يا موافقی يا مخالف. اگر سخنی داری در مورد مطلب در خدمتم.
ولی انگار اینگونه نيست
اول به سابقه من ميپردازی... که هيچ ربطی به مطلب ندارد.
بعد از آرش و زنديق ميگويی. انگار این آرش بد تيری به چشم اسلام دوستان شده که هرکس ضد اسلام بگويد ياد آرش ميافتيد.
به هر حال اینکه من از آرش الهام ميگيرم يا از بقال محل باز هم ربطی به نوشته ندارد.
بعد هم به من نصيحت ميکنيد که باز هم در مورد وجود يا عدم وجود خدا بيانديشم.
چشم...
ولی ربطی به مطلب ندارد. شما هم بيانديشيد. هرچند کسی که به اميد ظهوری هست که با مبنی فکری خودش هم متناقض است احتمالاً از روی انديشيدن ایمان نياورده که بتوان این ایمان را تغيير داد.
پاينده باشيد

 
در ۵:۳۵ قبل‌ازظهر, Blogger کوروش گفت...

باز هم خدمت دوست مسلمان ایرانی سلام...
آنچه شبهه داخلی ميناميد و آنگونه که شما آنرا تعريف ميکنيد يکی از منطقی ترين روش ها برای رد يا تأييد گزاره هاست.
مثلاً:
الف: اگر همه گربه ها سياه باشند, گربه سفيد وجود ندارد
ب: گربه علی سفيد است
پس همه گربه ها سياه نيستند

مثال دوم:
الف: اگر قران کلام الهی باشد, تناقض ندارد
ب: قران در جايی ميگويد هستی در شش روز خلق شده در جايی ديگر عدد ديگری ميگويد.
چون ب تناقض است پس قران آسمانی نيست

برای اطلاع شما گرامی عرض کنم که چيزی شبيه به این به نام برهان خلف هم موجود است که حتی در هندسه کاربرد دارد.
سخنان ديگران را نفهميده تکرار نکنيد.
گل باشيد.

 
در ۵:۴۸ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

دوست عزیز راجع به خدای محمد و قران فرموده بودین. من به عنوان یک شخص کم سواد از شما 1 سوال دارم
قران يك كتابيست بي نظير و منحصر بفرد از اين لحاظ كه 2 تا آيه اش ( جمله اش ) كه به هم ربط پيدا نمي كند و هر آيه آيه ديگري را رد ميكند و در كل مجموعه اي از ا ضداد است.
اگر 10 بار گفته به هم احترام بگذاريد 100 بار هم كلمه بكٌشيد ( و نابود كنيد) را آورده.اين كجايش دين مهرباني و رافت است؟
در سوره بقره فعل قَتَلَ ( بكش) 31 بار تكرار شده-
در سوره آل عمران 22 بار
در سوره نسا 23 بار
در سوره المائده 13 بار
در سوره النعام 4 بار
در سوره الاعراف 3 بار
در سوره التوبه 13 بار
در سوره الاسرا 5بار
در سوره الكهف 2 بار
در سوره طه 1 بار
در سوره الحج 2بار
در سوره الفرقان 1بار
در سوره الشعرا 1 بار
در سوره القصص 7بار
در سوره العنكبوت 1 بار
در سوره الاحزاب 5 بار
در سوره غافر 2 بار
در سوره محمد 2 بار
در سوره الفتح 2بار
در سوره الحجرات 2بار
در سوره الذاريات 1 بار
در سوره الحديد 2 بار
در سوره الحشر 3بار
در سوره الممتحنه 3بار
در سوره الصف 1 بار
در سوره المنافقون 1 بار
در سوره المزمل 1 بار
در سوره المير 2 بار
در سوره عبس 1 بار
در سوره التكوير 1 بار
در سوره البروج 1 بار
در مجموع و حد اقل 166 بار فعل( قَتَلَ) با خشونت تمام و با حكم الهي صرف شده است. اسلام حيات خود را طبق آيات و روايات در قتل ديگر انديشان و غير مسلمانان ميداند
اسلام يك دين عقب افتاده و متحجر پسندي است كه پيروانش هيچ اطلاعي از آن ندارند و هيچ گونه كتاب مستند تاريخي راجع به آن نخواندند چون شيعيان اجازه چاپ كتابهاي عربي و ديگر كتب كه بر ضد اسلام و و مسلمين به خصوص شيعيان هست را نمي دهند
در هر صورت به شما پيش نهاد ميكنم كه كتاب 6 جلدي تاريخ اسلام رو ( نوشته جرجي زيدان) را كه سال 1340 به فارسي ترجمه شد بخوانيد تا به عمق فاجعه پي ببريد و دينتان را بهتر بشناسيد.( البته اگر گيرتان بيايد چون بعد از انقلاب جمع آوري و توقيف شد و جالب است بدانيد كه در دانشگاه هاي بزرگ و معروف اسلام شناسي تدريس ميشود مثل دانشگاه الأزهر)

 
در ۶:۱۳ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

سلام دوست بینام، احترام شما به حوزۀ زبانها قابل تقدیر است.

در مورد نگرانیتان در مورد بحث در سایت گفتمان هم باید بگویم که افرادی مثل مزدک بامداد و سنبلعلی که هر دو از نویسندگان سایتهای بیخدایی هستند به اسیت امدند و بحثهایی کردند و بلایی هم سرشان نیامد.

نکند شما بخاطر ماجرای رسول دارامروئی نگرانید؟ چرا ذره ای احتمال نمیدهید که او واقعا مسلمان شده باشد؟

 
در ۶:۳۲ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

کوروش گرامی، با عرض سلاکم خدمت شما باید عرض کنم که
1.مطالب جدیدی بودند. شما یا ندیدی یا نخواستی که ببینی. پاسخ به رد برهان فطرت را روی سایت گفتمان قرار داده ام و منتظر بحث شما در مورد آن خواهم ماند. به عنوان یک بیخدا قاعدتا باید بتوانید از این ردیه دفاع کنید. همچنین است در مورد پاسخ به رد وجود خدا با کمک صفاتش و همچنین رد وجود موجودی علیم. اگر اینها برای شما تکراری هستند که جای شگفتی است. من منتظر پاسخ شما به این مقالات میمانم.

2.آرش تیری در چشم من نیست. برعکس، این من هستم که تیری در چشمان اویم تا جایی که من را "حزب الله ابله" مینامد و دهها توهین دیگر... شما بدون شک از او الهام میگیری و حتی مقالاتش را نیز ذکر میکنی. در تاپیک سؤالاتتان از خداباوران در سایت گفتگو هم سخنان او را تکرار کرده بودید. اما اگر این سخن باعث رنجش شماست من پوزش میخواهم. من بدون هیچ ترسی میپذیرم که بسیاری از سخنانم را از دیگران اموخته ام و نیز مثل شما از منبعم در پایان متن یاد میکنم. بسیاری از سخنان من تکرار سخنان مطهری و سایر علمای دین اسلام است. اگر شباهت سخنان شما و ایشان اتفاقی است و من به خطا شباهتی میبینم ببخشید.

3. در مورد مقاله شما، باید عرض کنم که پاسخهای زیادی داده شده است که ان شاء الله در شب شهادت مولای متقیان علی بن ابیطالب، روی وبم قرار خواهم داد.

4.ایمان من از روی اندیشه است و اعتقاد به مهدی و امید به ظهورش هیچ تضادی با مبانی فکری من ندارد

5.شبهه شما داخلی است از انجا که میتوانیم بال اعتقادات پذیرفته شده صحیحتر به شبهات جواب دهیم. بدون شک وقتی شما به وجود خدا اعتقادی نداری اثبات وجود روح برایت غیر ممکن است. مثلا در مورد همین مقاله پاسخ یک شیعه خیلی ساده است:"علی معصوم بود و از معصوم ظلم سر نمیزند پس این روایات همگی با عقل در تعارضند" خب آیا شما این استدلال را میپذیری؟ البته که نه.

در مورد شبهات قرانی خود نیز این لینک را دانلود کنید:
http://www.khosropanah.ir/fa/doc/quran/tdarquran.doc

باشد که مفید افتد به امید ظهور

 
در ۶:۴۳ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

جناب زن ایران، با سلام خدمت شما. این مسیحیت استا که ادعای رإفت را دارد و محبت(همچنین بهائیت) اسلا جاذبه و دافعه را با هم دارد. به مفسد فی الارض و ظالم مجالی نمیدهد. قول میدهم اگر وقتا بگذاریم در بسیاری از موارد فوق فعل قتل به معنای بکشید نیست.
اگر به داده های آماریست بفرمایید:

غفور 91 بار
غفار 6 بار
غافر 2 بار
ودود 2 بار
ارحم الراحمین 6 بار
تواب 12 بار
کریم 27 بار

و بدون احتساب 113 مرتبه بسم الله الرحمن رحیم در ابتدای سوره ها

رحمن 61 بار(با احتساب بسم الله اول سوره ها 174 بار)

رحیم 115 بار (با احتساب بسم الله اول سوره ها 228 بار)

در قران تکرار شده اند.

البته ادامه این بحث را مفید نمیدانم پس همینجا از ادامه این بحث با شما صرف نظر میکنم.

به امید ظهور

 
در ۲:۴۸ قبل‌ازظهر, Blogger کوروش گفت...

دوست گرامی سايت زن ایران
از محبت شما و پيغام خوب شما سپاسگذارم. سايت شما هم انگار امروز ایرادی داشت که اميدوارم بزودی بر طرف شود.
نوشته های شما ارزشمند هستند. اميدوارم در ادامه راه پيروز باشيد.

 
در ۳:۰۶ قبل‌ازظهر, Blogger کوروش گفت...

دوست گرامی مسلمان ایرانی
انگار منظور من روشن نبود. مورد به مورد پاسخ ميدهم شايد بهتر باشد.
1. بخش کامنت مربوط به نوشته است. جای تبليغ برای نوشته خود شما در مکان ديگری نيست. اگر شما نوشته ای داريد در سايت گفتگو و اگر آن نوشته برای من جالب باشد چون خودم عضو گفتگو هستم آن را ميبينم و پاسخ ميدهم.
نيازی به این نيست که هرجا چيزی مينويسيم در صد جای ديگر تبليغ کنيم. نوشته خوب نيازی به تبليغ ندارد.
2. این نوشته برداشته از سايت آرش است. منبع هم ذکر شده. شما به جای پاسخ به شخص آرش حمله شخصی ميکنی.
من هم گفتم ربطی ندارد نوشته از کجاست يا از کی. اگر حرفی داری منطقی, ديگر نيازی به حمله به نويسنده نيست.
3. تمام هدف همين مورد سوم بود که شما هم مثل دوستان مسلمان ديگر وعده سر خرمن ميدهيد. این از اعتبار شما و نوشته ها ميکاهد.
اگر کسی مثل آرش از خواندن مطلب شما به ستوه ميايد (ولی توهين او را اصلاً تأييد نميکنم) به هين دلايل است. حرف منطقی نداريد به شخص گير ميدهيد بعد وعده پاسخ ميدهيد.
کسی دعوت رسمی از شما نکرده. هر وقت پاسخ داشتيد بنويسيد.
4. اینکه گفتم اعتقادات شما با يکديگر متناقضند به طور خيلی خلاصه به این دليل است که قران شما هيچ سخنی در مورد مهدی شما نميزند و آن را تأييد نميکند.
5. من نوشتم: الف: ایرانی ها علی را دوست دارند. ب: علی طبق تاريخ مستند به ایرانی ظلم کرده. پس ایرانی ها نبايد علی دوست باشند.
استدلال شما رد است چون من هيچ جا نپذيرفتم که علی معصوم است. شما اول این را بايد ثابت کنی.
ميبينی چه ساده است.

 
در ۴:۰۰ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

سلام.
جناب کوروش بسیار عالی است که پاسخم را دادید ولی کمی طول کشید(نزدیک دوهفته) در مورد پاسخهاتون سوء تفاهمی پیش اومده که بر طرف میکنم

1.بله بخش کامنت محل تبلیغ نیست و من هم هیچ لینکی از وبلاگ خودم رو اینجا نگذاشتم که شما برداشت به تبلیغ میکنید. تنها درپاسخ آن دوست ناشناس لینک بخش پاسخ به شبهات اعتقادی را گذاشتم، چگونه است که ایشان حق تبلیغ کتاب آقای داوکینز را داشت؟؟؟ برعکس شما منظور من را درک نکردید، من از شما دعوت کردم که به دور از تبلیغ دار و دسته سایت گفتگو به سایت گفتمان قرآن بیایید. کجا باید این درخواست را مطرح میکردم؟؟؟ در ضمن من یک عالم یا یک فیلسوف نیستم که نوشته هایم ارزش تبلیغ داشته باشند. من تنها شما را به سایت گفتمان دعوت کردم که یکبار دیگر روی براهین وجود خدا بحث کنیم. برداشت شما از سخنم خطاست

2.در مورد این بند همینکه دیگر آرش را تیری در چشمان من ندانید کافیست. در ضمن ... این نوشته از آرش و سایت زندیق نیست. در پایین مطلب باید منبع مطلب ذکر شده باشد!! در این زمینه باید از شاهین خان سپاسگذار بود نه آرش

3.وعده سر خرمن؟؟؟ کدام وعده سر خرمن؟ پاسخهای اماده به این روایات وجود دارند. اگر انها را برایتان کپی میکردم بر من خرده نمیگرفتید؟ البته که میگرفتید. باور کنید دید من به شما بسیار مثبت است شما هم کمی با دید مثبت به قضیه نگاه کنید. در ضمن به آن پاسخ اصلی که گفتم به این مطلب داده شده است از سوی شاهین شبهاتی،هر چند غیر منطقی، وارد شده است که باید پاسخ انها را نیز آماده کنم تا دوستان پاسخهای شاهین را به رخم نکشند. امیدوارم اینبار از سخنم حمل به جنگ شخصی نکنید.
چه در مورد ارش چه در مورد شاهین و سایتهایشان من سخنی منفی مطرح نکردم.

در مورد پاسخ منطقی به آرش هم اگر حمل بر تبلیغ نمیشود روی بخشهای پاسخ به شبهات روی وبلاگ این حقیر کلیک بفرمایید تا ببینید پاسخهایی را که آرش خان هرگز در پاسخ توهین آمیزش به من یادی از انها نکرده است. ما پاسخهای منطقی داریم ولی آنها را در میان گفتگو داتکام حرام نمیکنیم که حذفش کنند. بسیاری از دوستان دانشمند که از اساتید حوزه هم هستند پاسخهای محکمی در بخشهای مختلف سایت گفتگو قرار دادند که الان نه اثری از پاسخ هست نه اثری از آیدی انها!!! تشریف بیاورید به سایت گفتمان قرآن و انجا با ما بحث کنید تا پاسخهای منطقی را خدمتتان عرض کنیم. اگر هم با ان سایت مخالفید یک پست خالی روی وبلاگتان قرار دهید تا در بخش کامنتهای ان با هم بحث کنیم یا اگر دوست داشتید یک وبلاگ با دو نویسنده میسازم تا بتوانیم در آن به بحث و تبادل نظر بپردازیم. من همه جوره آماده بحث با شما هستم. در ضمن هدفم این نیست که یک بیخدا را باخدا کنم بلکه هدف بحث و تبادل نظر با یکی از معدود بیخدایانی است که ادب بحث دارند

4.بینید دوست گرامی اینگونه بحث کردن راجع به مهدی میشود مثل استدلال برخی دوستان مسلمان ما. میگویی چرا خدا یکیست میگوید "برو سوره توحید را بخوان!!!" در حالی که این مصادره به مطلوب است!! شما بر چه مبنایی انتظار دارید که قرآن در مورد مهدی سخن گفته باشد؟ اگر منظورتان ان آیه است که میگوید ما همه چیز در قرآن قرار دادیم باید ابتدا تعریف قرآن را بخوانید قرآن همیشه خود را کتاب هدایت معرفی میکند پس هر چه مربوط به هدایت است را در خود دارد، اشاره به اشخاص برای قرآن الزامی نیست. از این گذشته این استدلال شما غلط است. قرآن هیچ اشاره ای به وجود حکومت سلجوقیان نکرده است، آیا با این حساب مسلمین باید بگویند چنین حکومتی وجود نداشته است؟ در ضمن قرآن در چندین جا به قیام مهدی اشاره غیر مستقیم دارد.
مثلا انبیاء آیه 105

5.اینجا هم باز متوجه سخن این حقیر نشدید، عرض من این بود که یکمؤمن این روایات را بر خلاف عقل میداند، یعنی وقتی برای خود ثابت کرده که علی معصوم است نمیپذیرد. البته برای شما که بیخدا هستی چنین راهی از استدلال ممتنع است و من هم برای شما چنین استدلالی را نمیاورم من فقط گفتم که این استدلال داخلی است بدان معنا که ابتدا باید پیرامون اصول مبانی اسلامی بحث شود، هرگاه بپذیرید علی معصوم بوده(با دلیل) براحتی این استدلال را نیز میپذیرید و این روایات را جعلی میدانید

امیدوارم اینبار به دیدی مثبت تر به نوشتجاتم نگاه کنید
به امید ظهور

 
در ۶:۵۴ قبل‌ازظهر, Blogger کوروش گفت...

مسلمان ایرانی عزيز
من تضمينی برای پاسخ دادن نميتوانم بدهم. گرفتاری زياد است و بعضی از موارد تکرار مکررات.
به هر روی در حد امکان در خدمت شما هستم.
1. قبلاً خدمت شما عرض کردم که چون در اسلام کسی که از اسلام خارج شده خونش حلال است و از آنجايی که اینگونه سايتها و گردانندگان را نميشناسم, ترجيح ميدهم به گفتمان وارد نشوم.
2. باز هم به نويسنده و سايت و ... ميپردازيد که شوربختانه از حوصله من و این گفتار خارج است.
3. بله وعده سر خرمن. همين کار که شما ميکنيد. چندين پاسخ رد و بدل شد بين شما و من و هنوز کلامی در مورد نوشته مورد بحث ننوشته اید.
کی گفته من از شما خرده ميگيرم اگر پاسخ را برای من کپی کنيد؟ مگر من همين نوشته را کپی نکردم؟!
من ديد مثبت يا منفی از شما ندارم چون شما را نميشناسم. با نوشتار خوب خود به من نشان دهيد که چه ديدی بايد داشته باشم.
در مورد آرش يا سايت گفتگو و پست حذف شده (که بعيد ميدانم) هم لطفاً ديگر برای من ننويسيد. من نه وکيل آرش هستم نه سايت گفتگو.

برای هر بحثی که شما مايل بوديد در اینجا خدمت شما هستم. منتهی با توجه به کثرت دوستان مسلمان و تمايل آنها به بحث و کمبود وقت اینجانب لطف کنيد و حسن نيت خود را در همين مورد علی و ایرانيان به من نشان دهيد تا ببينيم در آينده چه بکنيم.
گل باشيد

 
در ۸:۵۶ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

سلام. اگر دوستان مسلمانی که میخواهند با شما بحث کنند زیادند من مزاحم شما نمیشوم

به امید ظهور

 
در ۷:۴۱ قبل‌ازظهر, Blogger کوروش گفت...

دوست عزيز مسلمان ایرانی
بيهوده دل چرکين نشويد. راستش گمان من این بود که شما هم قصد داريد تنها به مباحثی که خود ميخواهيد بپردازيد و قصد پاسخ گويی به این مورد را نداريد.
عکس العمل شما تا حدودی این گمان را تأييد ميکند.
شوربختانه اکثر ما ایرانيان از بحث قصدی به جز تغيير عقيده ديگران نداريم. در حالی که بايد هدف نخست ياد گيری باشد.
به این دليل است که همواره ميکوشيم سخن را به سويی بکشيم که خود را آنجا قوی تر ميبينيم و از پاسخ گفتن در مورد آنچه از چارچوب عقيدتی ما خارج است اجتناب ميکنيم.
این يعنی بستگی ذهن و سرسختی در عقايد.
به اميد روزی که چشمها را بگشاييم.
پيروز باشيد.

 
در ۱۲:۵۶ بعدازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

سلام. من گفتم که به هیچوجه قصد تغییر در عقاید شما را ندارم. من فقط خواستم با شما به عنوان تنها بیخدای مؤدبی که به عمرم دیده ام، گفتگو داشته باشم. شما جای ویژه ای برای ورود من نداشتید من هم پست آخر وبلاگتان را محل آن قرار دادم اما شما که گویا زمان کمی در اینترنت میگذارید حرفهای عجیبی میزنید. من از شما میخواهم در سایت گفتمان همکاری کنید حاضر نیستید و دلیلی میاورید که البته قبلا به بحث آن پرداخته ام. حکم هر ملحدی اعدام دوست عزیز شما میتوانید به عنوان یک نفر اهل بحث آنجاوارد شوید.اختلاف ایندو هم آشکار است

تبلیغگر: علی با توجه باسنادی که گفتم در مورد مردم ایران ظلم کرده است

فرد اهل بحث: به نظرتون نمیریسه این اسناد که اینجا آوردم بیانگر نوعی ظلم در عمل علی باشد؟

تالبته این تشریحات برای این است که شما واقعا نگران برخورد مسلمانان با ملحدان هستید!! من با افراد ملحد از نزدیک صحبت کرده ام و حتی پس از پایان صحبت با آنها دست داده وخداحافظی کرده ام. این همه نگرانی را چرا فرد بی ادبی چون مزدک بامداد نداشت؟

هدف از دعوت به سایت گفتمان این بود که شما در انجا میتوانستید طرز فکرتان را به سلایق و طرز فکرهای مختلف معرفی کنید و انواع پاسخها را ببینید. همانطور که من هم با خیلی از بیخدایان بحث داشته ام. البته نه در گفتگو داتکام. در سایتهای دیگر که اقلیتند، اونطوری فحاشی میکنند وای به روزی که بین افرادی باشم که در آن آنها در اکثریتند. وقتی مقالات من را ذکر میکنند من را گوسفند و گوسفندواره و حقیر و کثیف و ... مینامند و مدام اعضای مسلمان را جای من به باد توهین میگیرند. من بین آنها نمیایم. به هر روی فرصتی بود ولی گویا شما ترجیه میدهی پیرامون علی بحث کنی. ولی من این بحث را زائد میدانم اگر خدا را قبول ندارید دیگر بحث پیرامون علی هم بیفایده است.

من دوست داشتم با هم در مورد خدا صحبت کنیم حاتتی گفتم اگردوست دارید پستی در آن مورد بزنید تا در کامنتها روی آن بحث کنیم یا حتی اگر دوست دارید بگویید تا وبلاگی را جهت گفتگو ایجاد کنم ولی شما میخواهی الزاما پیرامون علی و عملش صحبت کنی. شما من را متعصب میدانی! خب اگرمن متعصبم باید در پاسخ بگویم: من برای خودم ثابت کرده ام که علی معصوم است پس اگر این اعمال صورت گرفته است هم حق با علی بوده!! من که اینطوری حرف نزدم

به هر حال به نظرم وقتی خدا از نظرشما وجود نداشته باشه این همه تبلیغی که علی برای تبلیغ دین خدا کرده هم زیر سؤال میره. دیگه جای بحث نمیمونه

 
در ۱:۰۲ بعدازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

در کامنت بالا اصلاح میکنم: حکم هر ملحدی اعدام نیست. ملحد به صورت عادی هیچ حکم خاصی نداره. اینکه چرا در صورت تبلیغ اعدام میشه بحثی کشدار و که بخشیش قبلا مطرح شده و در اینده در بحث مفصل فاشیسم و اسلام تشریح میشه

 
در ۱:۲۷ قبل‌ازظهر, Blogger کوروش گفت...

دوست گرامی مسلمان ایرانی
اینکه علی انسان خوب يا بدی بوده به خدا باوری من ربطی ندارد.
حتی به مسلمان نبودن من هم ربطی ندارد.
انسان های بسياری هستند که خدا باورند و علی را قبول ندارند.
مسلمين زيادی هم هستند که علی را معصوم نميدانند.
تنها شيعيان علی را معصوم ميدانند.
پس آنچه گفتيد در مورد بيهوده بودن بحث با من در مورد علی, غير منطقی است.
برای نشان دادن حسن نيت خودم و احترام به وقتی که در این وبلاگ گذاشتيد, برای هرگونه بحثی در خدمت شما هستم.
بگوييد در چه مورد ميخواهيد بنويسيد. اثبات وجود خدا؟ با اینکه سنگ بزرگی است, باز هم در خدمتم. بگوييد کدام برهان وجود خدا.
من مقاله کوتاه جديدی خواهم نوشت تا بحث جديد آغاز شود.
ولی به ياد داشته باشيد که در مورد علی پاسخی نداديد.
پيروز باشيد.

 
در ۷:۰۸ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

سلام. کوروش گرامی ابتدا بفرمایید برای نبودن خدا دلایلی دارید یا فقط براهین اثبات خدا را ناقص میدانید؟

اگر دلایل اثبات خدا را ناقص میدانید و دلیلی بر نبودن خدا معرفی نمیکنید، مقدمتا بفرمایید آیا از دید شما، یک نظم هدفدار نیازمند یک ناظم هست یا نه؟

 
در ۸:۲۴ قبل‌ازظهر, Blogger کوروش گفت...

دوست گرامی مسلمان ایرانی
با اجازه مطلب ديگری شروع ميکنم و نوشته های شما را به مرور در آنجا کپی ميکنم.
شما فعلاً از پيغام ها استفاده کنيد.

 
در ۳:۵۲ بعدازظهر, Anonymous رسول دارامروئی گفت...

من رسول دارامروئی هستم !
http://gavazniran.blogspot.com/
اینجا را بخوان و به اساتیدت بگو جواب بدهد .

 
در ۱۲:۲۹ قبل‌ازظهر, Blogger کوروش گفت...

سلام
در وبلاگ من نوشتيد "اینجا را بخوان و به اساتیدت بگو جواب بدهد ."
نميدانم منظور شما از اساتيد من چيست و کيست. باز هم نميدانم به چه چيز شما بايد پاسخ دهند.
اولاً اگر اساتيد من را ميشناسيد و ميدانيد تخصص در پاسخ گويی به سؤالات شما دارند, چرا مستقيم از خودشان دعوت به پاسخ نميکنيد؟!
ثانياً شما که به خود جرأت این جسارت را ميدهيد که به وبلاگ کسی برويد و به او فرمان دهيد که از اساتيدش پاسخ برای شما بخواهد (يعنی بنده را لايق پاسخ ندانستيد), دستکم در حد پر ادعا بودن خود, اندکی دقت ميکرديد تا همين جمله کوتاه را هم با غلط نمی نوشتيد!
در فارسی نميگويند اساتيد جواب بدهد, ميگويند اساتيد جواب بدهند.

 
در ۴:۰۴ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

اگر امام علي (ع) و سردارانش نعوذ بالله با اين خشونت ها و وحشي گريها با ايرانيان رفتار كرده باشند چرا اين قدر محب و مريد و پيشمرگ دارند قطعا افرادي كه بدست مبارك آن حضرت و يا به فرمان آن حضرت به درك واصل شدند از همان قماشي بودند كه امروز مقدسات و باورهاي عميق و عشق ولائي اين مردم را به سخره گرفته اند ان شاءا.. خداوند شما را به سزاي اعمالتان خواهد رساند بد نيست اين شبها سري به خيابان ها و مساجد و مصلي ها بزنيد تا به پوچ بودن چرندياتي كه مي گوييد پي ببريد.

 
در ۴:۰۵ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

اگر امام علي (ع) و سردارانش نعوذ بالله با اين خشونت ها و وحشي گريها با ايرانيان رفتار كرده باشند چرا اين قدر محب و مريد و پيشمرگ دارند قطعا افرادي كه بدست مبارك آن حضرت و يا به فرمان آن حضرت به درك واصل شدند از همان قماشي بودند كه امروز مقدسات و باورهاي عميق و عشق ولائي اين مردم را به سخره گرفته اند ان شاءا.. خداوند شما را به سزاي اعمالتان خواهد رساند بد نيست اين شبها سري به خيابان ها و مساجد و مصلي ها بزنيد تا به پوچ بودن چرندياتي كه مي گوييد پي ببريد.

 
در ۴:۰۵ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

اگر امام علي (ع) و سردارانش نعوذ بالله با اين خشونت ها و وحشي گريها با ايرانيان رفتار كرده باشند چرا اين قدر محب و مريد و پيشمرگ دارند قطعا افرادي كه بدست مبارك آن حضرت و يا به فرمان آن حضرت به درك واصل شدند از همان قماشي بودند كه امروز مقدسات و باورهاي عميق و عشق ولائي اين مردم را به سخره گرفته اند ان شاءا.. خداوند شما را به سزاي اعمالتان خواهد رساند بد نيست اين شبها سري به خيابان ها و مساجد و مصلي ها بزنيد تا به پوچ بودن چرندياتي كه مي گوييد پي ببريد.

 
در ۴:۰۳ بعدازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

Hi,
http://www.hammondneighbors.com/ - klonopin no prescription

Benzos are one of the most abused medications prescribed along with pain pills.
[url=http://www.hammondneighbors.com/]buy klonopin online[/url]

Benzos are one of the most abused medications prescribed along with pain pills.
klonopin drug
Klonopin is there to assist you in relieving your anxiety temporarily, and it is up to you to root out the main cause of your anxiety and eliminate for good.

 
در ۹:۱۷ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس گفت...

پاسخ به تحریف تاریخ
http://www.facebook.com/mohammad.v.rad/posts/298177376965689

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی